سلام بر تو که زاده عشقی
نام این روزها را روزهای دلتنگی گذاشتم روزهایی که پر از دوری و انتظار است .روزگار ناملایمات بسیاری دارد‚کنار این پنجره رو به باران که به تنهایی منطق می رسد چشم هایم را به آبی بیکران می دوزم و فقط امید ....امید تنها روزنه رسیدن به روز های طلایی است می دانم که فریاد درونم مثل آتشی زیر خاکستتر پنهان است.
روزگار مرا با تمام سختی هایش وفق داده و من دلگرمم که غریب آشنایی چون .....در کنارم همیشگی است.شب های بی خاطره می گذرد و روزهای عاشقانه میرسد ولی برای فتح قله های عشق باید جنگید‚مگر می شود پندار و کردار نیک داشته باشی و عاشق نشوی نه !!!
پس برای تو که خدای عشق را می پرستی میخوانم از عشق تا زنده هستم .......
.به هر حال عقربه های ساعت شوق به رفتن دارند و آرزوی من روزهای پر از عشق و مو فقیت برای همه ی شما هاست به امید دنیایی پر از عشق ‚پاکی و