من و عشقم

دوست داشتن یک نوع باوره ؛خوش به حال آن باوری که صادقانه باشد ... !!!

من و عشقم

دوست داشتن یک نوع باوره ؛خوش به حال آن باوری که صادقانه باشد ... !!!

شکستی بالاتر از خاموشی

عشقها مترسکهایی بیش نیستند دلیل وهم و ترساندن هیچ نیستند صدایت را میشنوند اما هیچگاه کلامی نمیکنند،بروز عشق نمیکنند اما دلیلی بالاتر از فریادند برای همتایشان،بازی میکنند برای سرگرمی اما همتایشان میجنگد برای زندگی.باهر بادی،نسیمی کمی تکان میخورند که به خود آیند اما باز می ایستند و تبسم میزنند اما همتایشان با تکان هایشان دنیا برایشان خراب میشود.زندگیش درتمام عمر هدفی بیش نبود و الان هم همان هدف است و هدف جز رسیدن و خواستن و زندگی کردن چیزی نبوده در حالی که میداند بازیچه ای بیش نیستند.با گفتن کلامی دل میشکند ولی باز میگوید.بانی شکستن دلی میشود که خود شکسته ی اوست چگونه تحمل کند چنین دلی که دگر خونی ندارد که ببارد. مدتی میگذرد اظهار پشیمانی میکند اما دگر نمیتواند تحمل شنیدها و گفتهایش راکند هر چند دلش با اوست.در آخر عقل میگوید نه نه ولی دل هنوز مثبت گراست و میگوید شاید شاید این بار امیدی باشد تو قدمی پیش گذار اما دگر همتی نیست و این شکستی بالاتر از خاموشیست که من با خود یدک میکشم.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد