دوستم داری
می دانم
باز -
دوست دارم که بپرسم گاهی
دوست دارم که بدانم امروز -
مثل دیروز
مرا می خواهی؟
پرسش از عقل چه جایی دارد؟
تا جنون می دهدت آگاهی
عشق، عشق است، چه بر لوحی زر -
بنویسند،
چه برگ کاهی
عشق را می شود زندگی کرد.
خیلی چیزها حتی بیشتر از دیدن و نوشتن است.
----
راسی وبلاگ شما در لیست جستجوهای خودکار من هست.هرگاه آپدیت شی باخبرم.
مرسی
زریر جان
وقتی به انگشتات نگاه کردی به یاد بیار کسی رو که دستای ظریفش لای انگشتات گم میشد...