در بی کسی هستم برای تو که همه کسم بودی گریه کردم
در حال خندیدن بودم که به یاد خنده های سرد و تلخت گریه کردم
در حین دویدن در کوچه های زندگی بودم که ناگاه به یاد لحظه هایی که بودی و اکنون نیستی
ایستادم و آرام گریه کردم
ولی اکنون می خندم آری میخندم به تمام لحظه های بچگانه ای که به خاطرت اشک هایم را
قربانی کردم…
توی زندگی نباید به هیچ چیز گیر داد.
باید آروم سر خورد و رفت.مثل یه سرسره.توی موقع سر خوردن دیگه نمی تونی به عقب برگردی.فقط باید بهت خوش بگذره.
همین.