-
مناجات
7 - دیماه - 1391 16:31
پروردگارا به من بیاموز تا دوست بدارم کسانی را که دوستم ندارند گریه کنم برای کسانی که هیچ گاه غم من را نخوردند لبخند بزنم به کسانی که هرگزتبسمی به صورتم ننواختند و عشق بورزم به کسانی که عاشقم نیستند...
-
ستایش چشم ها
6 - دیماه - 1391 11:40
می گفت با غرور این چشمها که ریخته در چشم های تو گردنگاه را این چشمها که سوخته در این شکیب تلخ رنج سیاه را این چشمها که روزنه آفتاب را بگشوده در برابر شام سیاه تو خون ثواب را کرده روانه در رگ روح تباه تو این چشمها که رنگ نهاده به قعر رنگ این چشمها که شور نشانده به ژرف شوق این چشمها که نغمه نهاده بنای چنگ از برگ های سبز...
-
بی درنگ!
26 - آذرماه - 1391 17:05
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 روزگارا : تو اگر سخت به من میگیری، با خبر باش که پژمردن من آسان نیست، گرچه دلگیرتر از دیروزم، گر چه فردای غم انگیز مرا میخواند، اما باور دارم دلخوشیها کم نیست زندگی باید کرد ...!
-
کلام Delakm
17 - آذرماه - 1391 09:41
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 عشق حقیقی مثل روح است ، افراد زیادی درباره ی آن صحبت می کنند ، ولی تعداد معدودی آن را دیده اند . کلید قلب ، زندگی و روح من ... همه در دستان اوست او مالک آن است فقط باید کلید را بچرخاند و بگذارد تا با تمامی شور و عشقم او را در بر گیرم گاهی در...
-
شکرانه
6 - آذرماه - 1391 16:04
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 خدا را شکر که امروز تو نیستی تا مرا آ زار دهی تو که اولین حرفت خ بود چرا زود تر نفهمیدم منظورت خیانت بود! آخرش ه بود.چه دیر فهمیدم که هوس بود .اما من اکنون با قدرت به پیش میتازم و چون خدا با من است یعنی همگان خموش. هم او بزرگترین آرزوهایم را با...
-
معنی تازه
4 - آذرماه - 1391 10:43
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﺗﺎزﮔﯽ ؛ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﻬﺎر... ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ در آﺑﯽ آﺳﻤﺎن ﻏﺮق ﺷﺪن وآﺑﯽ ﺷﺪن ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﺧﻮاﺑﻬﺎی ﻣﯿﻨﺎﯾﯽ دﯾﺪن ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ در ﺣﺮﯾﺮ ﻧﺮم و ﻟﻄﯿﻒ راه اﻓﺘﺎدن ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ زﯾﺒﺎ دﯾﺪن زﯾﺒﺎ ﺷﻨﯿﺪن زﯾﺒﺎ ﮔﻔﺘﻦ ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﻟﺮزش ﻫﻤﻪ وﺟﻮد در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻣﻌﺸﻮق ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﺳﻮﺧﺘﻦ وذوب ﺷﺪﻧ ﺪر ﺑﻮﺗﻪ...
-
اهل کاشنم از سهراب سپهری
27 - آبانماه - 1391 16:20
این شعر زیبا رو خوندم دلم نیومد نزارمش واقعا زیباست. اهل کاشانم . روزگارم بد نیست . تکه نانی دارم ، خرده هوشی ، سر سوزن ذوقی . مادری دارم ، بهتر از برگ درخت . دوستانی ، بهتر از آب روان . و خدایی که در این نزدیکی است لای این شب بوها ، پای آن کاج بلند . روی آگاهی آب ، روی قانون گیاه . من مسلمانم قبله ام یک گل سرخ ....
-
delakm برات تنگ شده...
25 - آبانماه - 1391 16:49
دل خوشم با غزلی تازه همینم کافی ست تو مرا باز رساندی به یقینم کافی ست قانعم،بیشتر از این چه بخواهم از تو گاه گاهی که کنارت بنشینم کافی ست گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم گاهی از دور تو را خوب ببینم کافی ست آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن من همین قدر که گرم است زمینم کافی ست من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه برگی...
-
دوست دارم فقط همین
21 - آبانماه - 1391 15:40
آسمـان هـم کـه بـاشی بـغلت خـواهــم کـرد … فـکر گـستـردگـی واژه نبـاش هـمه در گـوشه ی تـنـهایـی مـن جـا دارنـد … پـُر از عـاشـقـانـه ای تـو دیـگر از خـدا چـه بـخواهــم ؟؟؟… روی دیوار روی سایه ایـــــ که به جا مانده از تو چشــــم می کشم و دهانی که بخندد به این همه تنهایی و انتـــظار ... این خانه بعد از تو فقـــــط...
-
option a live
14 - آبانماه - 1391 21:33
شکنجه خاموش بعد از جنگ آمریکا با کره، ژنرال ویلیام مایر که بعدها به سمت روانکاو ارشد ارتش آمریکا منصوب شد، یکی از پیچیده ترین موارد تاریخ جنگ در جهان را مورد مطالعه قرار می داد. حدود 1000 نفر از نظامیان آمریکایی در کره، در اردوگاهی زندانی شده بودند که از استانداردهای بین المللی برخوردار بود. زندان با تعریف متعارف...
-
خوشحالم
15 - مهرماه - 1391 01:14
نمی دانم که راه من کجاست،راه را گم کرده ام . در میان شعله های گرم،و در وسط میدانم. راه را نمی بینم،شعله ها چهره غم در آنهاست. شعله می بینم فقط،شعله ها را . چشمم فقط می دید گرما را. چشمهایم را بستم،در خیالم رفتم . آخ خیالم گرم است،آه داغ است . قطره اشکی روی آن می ریزم. تا که شاید بگذرد این گرما. در عمق خیالم رفتم.من...
-
به سلامتی"!
14 - مهرماه - 1391 19:11
سلامتی اونایی که درددل همه روگوش میدن، اما معلوم نیست خودشون کجادرددل میکنن! سلامتی اون دلی که هزاربارشکست,ولی هنوزهم شکستن بلدنیست ! سلامتی اونایی که تو اوج مشکلات بجای اینکه ترکمون کنن, درکمون میکنن!سلامتی رفیقی که تورفاقت کم نذاشت ولی کم برداشت تا رفیقش کم نیاره. و به سلامتی عشقی که واسه عشقش همه چیز گذاشت تا عشقش...
-
زلال عشقم
22 - شهریورماه - 1391 23:57
دلم از غصه پر شده،امشب تو این هیاهو تو این همهمه ی بی کس شدن واسه دل خودم میگم زمان چرا بی ارزش میشه وقتی دوست داری،وقتی دوست داره وقتی مهمی تجربه عشق لذت زنده بودن و زندگی کردنو نشونم داد.فدای معرفت و مرام عشقت فدای مهربونیت فدای صدات فدای عشق پاکت فدای محبتت فدای صداقت کلامت فدای گفتن دوست دارم ات. قربون نفس نفس...
-
تلخی روزا....
14 - شهریورماه - 1391 20:52
ما درد را مینوشیم حسرت را باذره ذرۀ جانمان حس می کنیم تن پوشمان وهم است ,روزهامان لحظه لحظه جلوۀ سراب دارد! ماه شبهامان رنگ خون ,از آسمانمان گریه می بارد ما خود دردیم ما خود از این زندگی سردیم ای زمین تو دیگر چرا؟ تو دیگرچرا؟
-
My World
26 - مردادماه - 1391 13:29
ای آسمان زیبای شب دلم گرفته از های و هوی دنیا امشب دلم گرفته یک سینه غرق مستی دارد هوای باران از این خراب رسوا امشب دلم گرفته امشب خیال دارم تا صبح گریه کردن شرمنده ام خدایا امشب دلم گرفته خون دل شکسته بر دیدگان نشسته باید شود هویدا امشب دلم گرفته ساقی عجب صفایی دارد پیاله ی تو پرکن به جان مولا امشب دلم گرفته گفتی...
-
امید حتی در سخت ترین شرایط
28 - تیرماه - 1391 23:03
پیرمردی تنها در مینه سوتا زندگی می کرد . او می خواست مزرعه سیب زمینی اش راشخم بزند اما این کار خیلی سختی بود. تنها پسرش که می توانست به او کمک کند در زندان بود . پیرمرد نامه ای برای پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد پسرعزیزم من حال خوشی ندارم چون امسال نخواهم توانست سیب زمینی بکارم . من نمی خواهم این مزرعه را از...
-
فراموشی ممکن است؟
17 - تیرماه - 1391 10:55
گاهی سوال میشود برایم.سوال میشود که میتوانم فراموشت کنم؟میتوانم تورا نبینم؟میتوانم تو را از یاد ببرم؟میتوانم حضورت را از خاطره هایم،از زندگی ام پاک کنم؟میتوانم بی تو به راهم ادامه دهم؟و به فرض توانستن اصلا میخواهم این کار را بکنم؟ این سوال هم میشود که تو فراموشم میکنی؟...اصلا من حضوری دارم پیش تو؟...ردی ازمن در خاطره...
-
الگوی یک انسان والا
13 - تیرماه - 1391 15:13
آدمایی هستن که هروقت ازشون بپرسی چطوری؟ می گن خوبم.. وقتی می بینن یه گنجشک داره رو زمین دنبال غذا می گرده, راهشون رو کج می کنن از یه طرف دیگه می رن که اون نپره... اگه یخ ام بزنن, دستتو ول نمی کنن بزارن تو جیبشون... آدمایی که از بغل کردن بیشتر آرامش می گیرن تا از چیز دیگه همونایین که براتون حاضرن هرکاری بکنن اینا...
-
.........
9 - تیرماه - 1391 12:21
عزیزم تمام دلخوشی دنیای من به این است که ندانی و دوستت بدارم! وقتی میفهمی و میرانی ام چیزی درون دلم فرو میریزد ... چیزی شبیه غرور! عزیزم لطفا گاهی خودت را به نفهمیدن بزن و بگذار دوستت بدارم ... بعد از تو هیچکس الفبای روح و خطوط قلبم را نخواهد خواند ... نمیگذارم ... نمیخواهم ...! ِ من همین که هستی دوستت دارم ... حتی...
-
عشق با دیدی متفاوت!!!
8 - تیرماه - 1391 09:50
دبیر ادبیات: عشق آن نیرویی است بین دو انسان. مثل لیلی و مجنون دبیر تاریخ: عشق تنها قراردادی است که از کشورهای دیگر وارد نمی شود دبیر دینی: عشق نیرویی الهی و خدادادی است دبیر ریاضی: عشق رابطه ی دو انسان است و رابطه ی دو انسان مانند رابطه ی سینوس و کسینوس است دبیر جغرافی: تیرهای عشق از بلندایی به بلندی قله ی آلپ بر قلب...
-
love meaning.....
8 - تیرماه - 1391 09:20
عشق یعنی سوز دل. راز و نیاز عشق یعنی غصه ها.سوزوگداز عشق یعنی یک سبد نون و پیاز عشق یعنی فردا ساختن با ارزو عشق یعنی چوب شور. داغ لبو عشق یعنی حضور اشک. بوسه ها عشق یعنی لحظه ها یک دو سه ها عشق یعنی خوردن سمبوسه ها عشق یعنی پرواز ما بی بال و پر عشق یعنی قصه ی دل تا سحر عشق یعنی مرگ دل با درد سر عشق یعنی بودنی با شر...
-
عشق زیبای من
2 - تیرماه - 1391 09:18
دختر فراوان دیده ام ای عشق تو چیز دیگری عشق ها فراوان دیده ام ای عشق تو چیز دیگری گلهای نرگس دیده ام یاس وشب بو دیده ام صد دشت پر از گل دیده ام ای عشق تو چیز دیگری از دلبریهایت نگو از قدرت نگاهت نگو از آن دل نازت نگو ای عشق تو چیز دیگری من گنج قارون دیده ام من ماه رخشان دیده ام خورشید تابان دیده ام ای عشق توچیز دیگری...
-
گاهی وقت ها....
1 - تیرماه - 1391 23:34
یه خیابونایی... یه عطرایی... یه آهنگایی... یه تکیه کلامایی... یه لباسایی... یه کارایی... یه روزایی... یه پارکایی... یه فیلمایی... یه عکسایی... یه... اینا شاید هیچی نباشن،اما گاهی خیلی عذاب آورن برای یه آدمایی
-
فقط گذشتنم راببین
24 - خردادماه - 1391 20:54
بی تو، مهتاب شبی ، باز از آن کوچه گذشتم، همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم، شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم، شدم آن عاشق دیوانه که بودم، در نهانخانة جانم ، گل یاد تو درخشید، باغ صد خاطره خندید، عطر صد خاطره پیچید، یادم آمد که شبی باهم از آن کوچه گذشتیم، پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم، ساعتی بر لب آن جوی...
-
دختر نابینا
24 - خردادماه - 1391 19:54
دختری بود نابینا که از خودش تنفر داشت که از تمام دنیا تنفر داشت و فقط یکنفر را دوست داشت دلداده اش را و با او چنین گفته بود « اگر روزی قادر به دیدن باشم حتی اگر فقط برای یک لحظه بتوانم دنیا را ببینم عروس **** گاه تو خواهم شد » *** و چنین شد که آمد آن روزی که یک نفر پیدا شد که حاضر شود چشمهای خودش را به دختر نابینا...
-
وجودی بی منت
21 - خردادماه - 1391 18:46
مهراوه ی من‚ مهراوه ی من ‚من پر شکوه ترین سرودهای عالم را در ستایش تو خواهم سرود. من پر شور ترین ترانه های عاشقی را که برخوردارترین معشوقان جهان از آن نسیبی نبرده اند را برایت خواهم ساخت ای غزل ‚غزلهای دل من همه جا خوبترین گل های معطر شعر را از باغ های عشقو صحراهای اساتیر خواهم چید و در یک بامداد اسفندی به یاد نخستین...
-
شکستی بالاتر از خاموشی
19 - اردیبهشتماه - 1391 08:11
عشقها مترسکهایی بیش نیستند دلیل وهم و ترساندن هیچ نیستند صدایت را میشنوند اما هیچگاه کلامی نمیکنند،بروز عشق نمیکنند اما دلیلی بالاتر از فریادند برای همتایشان،بازی میکنند برای سرگرمی اما همتایشان میجنگد برای زندگی.باهر بادی،نسیمی کمی تکان میخورند که به خود آیند اما باز می ایستند و تبسم میزنند اما همتایشان با تکان...
-
دلیل
24 - فروردینماه - 1391 12:43
من نمیدانم چرا همیشه دلیلم چرا مقصرم چرا همیشه منم جوابگو واسه خودمم چرا شده ¸کسایی که تحمل حقیقتو ندارن فقط میگن من ¸من درست میگم وجودشون پر از غروری که خیلی وقته سرکوب نشده احساس شکست اجازه نمیده تا خودشونو ببینن فقط طرف مقابلشون را میبینن نمیدونه این احساس از کجا میاد برای چی باید این جوری باشه . از اهرمی که دارن...
-
عشق تو
17 - فروردینماه - 1391 12:48
میشه از عشق تو گفت ¸میشه با ستاره های چشم تو مغرب نو¸مشرق نو برپا کرد.میشه از برق نگات خورشیدو خاکستر کرد میشه از گندمیای سر زلفت یه عالم شعر نوشت آره از عشق تو دیوونگیم عالمیه¸ آره از عشق تو مردن داره ¸میشه از عشق تو مردو دیگه از دست همه راحت شد میشه از عشق تو مردو از دست تو هم راحت شد¸آره از عشق تو دیوونگیم عالمی...
-
ابهام صداقت
15 - فروردینماه - 1391 10:57
ابهام صداقت صداقت کلمه راستگو واسه آدمای خوش خیال و کتمانش واسه اکثر مردم ¸صداقت از صادق میاد یعنی آدم راستگو یعنی نمونه ای از یک انسان شجاع ¸الگوی تمام خصلت های سازنده شخصیت¸شخصیتی که خیلیا صداقت واسشون مهم نبوده و زیر پاهاشون له ش کردن فکر میکنن همیشه کتمان صداقت راه حل مشکلاتشونه واسشون یه عادت یه باور شده نمیدونم...