همیشه تو زندگیم مهربونی را یه راه مثبت برای خودم قرار دادم دوست داشتم به چیزایی که برام پیش میاد لبخند بزنم و با یه دید مثبت بهش نگاه کنم معمولا رفتار بدی نداشتم همیشه سعی در ایجاد راهی برای کمترین عصبانیت برای خودم بودم بله درسته¸رفتار خوب خوبه اما تا جایی تا حدی ¸گاهی وقتها صبر اینقدر یاری نمیکنه درست مثل بچه ای که قراره نه ماهه به دنیا بیاد ولی اینقدر دلش میخواد ببینه دنیا ی دیگه چیه چه تفاوتی با این دنیای خودش داره که زودتر پا به این دنیا میزاره .امروز دیگه اون آدم قدیمی نیستم سردی و گرمی خیلی چیزا به تنم چسبیده الان اینو میدونم همیشه راه راست راه راست نیست گاهی وقتها فرعی های تو زندگی هست که من بیشتر قبولشون دارم و خیلی وقتها به کمکم رسیدن شاید اصول داشتن یک راه و فقط یک راه توی زندگی زیاد ایده جالبی نباشه داشتن راههایی دیگه توی زندگی حتی اگر خیلی از مردم قبولشون نداشته باشن کار درستیه چون حاصلش جز موفقیت برام چیزی نبوده¸